آریساآریسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات آریسا

گردش های خرداد

سلام دختر قشنگم خوبی مامانم ؟ قربوونت بشم که روز به روز شیرینتر میشی فدات شم .... جووونم برات بگه که همیشه هواسم به وبت هست ولی متاسفانه برام وقت نمیزاری تا بیام ولی تمام تلاشم رو میکنم که بتونم زود بزود برات بنویسم بریم سراغ عکسا توی این عکس با بابایی اومدین استخر دنبالم ، یهو دیدم آریسا اون بالا نشسته هفتم خرداد رفتیم جشن کودک نخبه تو باغ امپراطور رشت ، خیلی خوش گذشت خاله باران بود و آقای زرتاج و مسابقه ی طناب کشی و توپ بازی واس بچه ها گذاشته بودن و بعدظهر هم آهنگ و رقص بود که کلی شما رقصیدی دخترم، بریم عکسا رو ببینیم و اینجا آریسا نقاشی میکنه از همه بیشتر این چرخ و فلک...
22 تير 1395

اردیبهشت و 20 ماهگی

سلام دختر قشنگ من آریسای مهربووونم ، خوبی مامانم ؟ خدارو شکر که تورو دارم عزییزم اومدم تا برات کلی حرف بزنم و از کارات بگم، پس بریم سراغ عکسا برات دو تا جوجه خریده بودم سبزه اسمش مهرسا بود و سفیده اسمش پریسا ولی متاسفانه هردو تا مردن اول مهرسا مرد بعد پریسا ای جوووووووووون مامان قربووون شال گذاشتنت بشم من، قربون ژست گرفتنت بشم ، بهت میگم ژست بگیر اینجوری ژست میگیری  واینجاااااا ، دختر من خودشو آرایش کرده من تو آشپز خونه بودم بعد مدتها داشتم با آرامش کارامو میکردم یهو به خودم اومدم چرا کسی نیس که ب پاهام بچسبه و صدام کنه و بقل بخواد ؟!گفتم صدات نمیاد یعنی  داری یه کاری میکنی و خودتببین ، شلواا...
6 تير 1395

گردش در ماسوله

سلام دختر یکی یدونه ی من ؛ خوووبی مامانی ؟ انشاا... که خیلی خوبی خوشگلم 16 ادیبهشت رفتیم ماسوله و روزه خیلی خوبی بود البته به همراه خاله سمیه اینا آریسا خانوم از ماسوله یدونه عروسک خیلی خوشگل خرید که اسمشو گذاشتیم حنا البته پیشنهاد بابایی بود دوست دارم دختر قشنگ من بوس بوس ...
5 تير 1395
1